زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه

دریای پارس

دَرْیایِ پارْس، فیلمی مستند دربارۀ موقعیت جغرافیای طبیعی و سیاسی، و فرهنگ مردم منطقۀ خلیج‌فارس و دریای عمان. 
این فیلم را منوچهر طیاب دو بار، در سالهای 1348 و 1385 ش، کارگردانی کرده است. فیلم بار نخست، با عنوان دریای پارس که با نام خلیج ‌فارس نیز ثبت شده است، به زندگی مردم در جزیرۀ قشم، هنر، حرفه، صنعت، تجارت و آداب و رسوم آنان از مراسم زار تا مراسم خنچه‌بری، تاریخ خلیج‌فارس و جز اینها می‌پرداخت (مهرابی، 169)، اما به‌سبب اختلاف طیاب با ادارۀ تولید فیلمِ وزارت فرهنگ و هنر پایان نیافت. 
طیاب در کتاب دریای پارس، که بخشهایی از آن را بر پایۀ پژوهشهای فیلم مستندش (1348 ش) نگاشته، در این باره نوشته است: کار تدوین و صداگذاری فیلم تمام شده بود که مدیران ادارۀ تولید بر آن شدند تا از آن فیلمی تبلیغاتی دربارۀ خلیج ‌فارس و مسائل مربوط به جزایر سه‌گانۀ ابوموسى، تنب بزرگ و تنب کوچک بسازند، اما من با سرسختی تمام زیر بار نرفتم (ص 191). ازاین‌رو در فیلم دومش که با نام دریای پارس در 1385 ش ساخته است، پژوهشهایش را ادامه می‌دهد و در کنار اشاراتی به موقعیت جغرافیای طبیعی و سیاسی منطقه، به آداب و رسوم و باورهای آن نواحی، ازجمله مراسم زار، مراسم سنج و دمام، و برخی مشاغل منطقه مانند ماهیگیری و لنج‌سازی می‌پردازد. 
فیلم در ابتدا با اشاره به اسناد کهن تاریخی و بین‌المللی دربارۀ نام خلیج‌ فارس آغاز می‌شود و با عبور از شهرها و بنادر جنوب، مانند ماجول و ماهشهر، به بوشهر می‌رسد. در این قسمت، سینه‌زنی مردم منطقه را در مراسم تاسوعا و عاشورا، که همراه سنج و دمام (ه‍ م‌م) است، به تصویر می‌کشد. 
در بخش دیگری از فیلم، طیاب صحنه‌هایی از نفوذ استعمار پرتغالیها و انگلیسیها در دریای پارس، و مقاومت مردمانی مانند رئیس‌علی دلواری را که از قهرمانان آن خطه‌اند، بازسازی می‌کند. در بندر کنگان، به بازار ماهی‌فروشها سری می‌زند و زنان را همراه مردان در حال فروش ماهی به تصویر می‌کشد. در شهر قدیمی سیراف، به سراغ گورستانهای قدیمی می‌رود، جایی‌که هزاران دخمه و گورهای سنگی و دهها چاه آب در کوه تراشیده شده است. در استودانهای این کوهستان، همچون دیگر کوهسارهای ایران که محل دفن مردگان زردشتی بوده است، بقایای مردگان را به تصویر می‌کشد که یا بر اثر عوامل طبیعی یا بر حسب تصادف تا به امروز به خوبی باقی مانده‌اند (گفتار فیلم). وی در راه عسلویه، از کنار آب‌انبارهای قدیمی که حال فقط مصارف کشاورزی دارند، عبور می‌کند و در ادامه، بندر کنگ، جزیرۀ کیش و شهر حریره را نیز نشان می‌دهد. سبک معماری خانه‌ها ازجمله بادگیرها و نیز درهای چوبی با نقوش متفاوت بندر کنگ، راوی فیلم را بر آن می‌دارد که آن را عروس پیر دریا بخواند (گفتار فیلم). 
در قشم و لافت و برکه‌طِلا، کنار قلعۀ کهنۀ لافت یا قلعۀ نادری توقف می‌کند. در کنار این برکه، درخت کُنار کهن‌سال مقدسی به نام خواجه‌کریم وجود دارد که اهالی منطقه به‌ویژه بانوان لافتی، برای حاجت‌خواهی به شاخه‌های آن دخیل می‌بندند. در قشم، به آرامگاههایی منسوب به آیین میترایی در دوران مادها، بازی دومینو، سرگرمی اکثر صیادان و قایق‌رانان جنوب، و نیز به زبان محلی قشمیها اشاره می‌کند که زبانی آمیخته با گویشهای میناب و بندرعباس و گویشهای عربی و برخی از واژه‌های آفریقایی، زنگباری، حبشی، هندی، پرتغالی، و انگلیسی است که فهم آن برای فارسی‌زبانان مشکل است (گفتار فیلم). در قشم، صنعت لنج‌سازی (نک‍ : ه‍ د، لنج و لنج‌سازی) و ساخت لنج و کشتیهای کوچک و بزرگ به تصویر کشیده می‌شود. در سراسر سواحل شمالی خلیج‌فارس و دریای عمان، استادکاران کشتی‌ساز ایرانی کشتیها، لنجها و قایقهای بزرگ و کوچک را از همه نوع، حتى به سفارش خریداران و دریانوردان آن طرف دریا، ساخته و به آب انداخته‌اند (طیاب، 53). 
در بخشی از فیلم، به صیادی با گَرگورها (ه‍ م) (قفسهای بزرگ سیمی) اشاره می‌شود. زمانی که هوا گرم می‌شود و ماهیها از سطح دریا به عمق آب می‌روند، دیگر تور و قلاب کارگر نمی‌افتد و باید از گرگور استفاده کرد؛ این قفس به گونه‌ای است که ماهیها به آسانی وارد آن می‌شوند، اما خروجشان ناممکن است (طیاب، 86). 
فیلم سری به مراسم زار (ه‍ م) می‌زند و توضیحاتی از این مراسم ارائه می‌دهد. به باور مردم سواحل و جزایر دریای پارس و بلوچستان، بادهای سرگردان و شروری وجود دارند که گاه در روح و جسم آدمیان نفوذ کرده، آنان را گرفتار رنجهای مرموزِ وهم‌انگیز می‌کنند. رهایی انسان از این بادهای شرور تنها به کمک بابا و مامای زار و با اجرای مراسمی خاص امکان‌پذیر است (گفتار فیلم). 
در راه بندر کنارک و چابهار، مراسم «جان شُود» به تصویر کشیده می‌شود. در اجرای این مراسم، داماد را در رودخانۀ کهیر، شست‌وشو می‌دهند. کهیر در 100 کیلومتری بندر چابهار است و به دریای پارس می‌ریزد و برای ساکنان این ناحیه از بلوچستان مقدس است، به همین دلیل مراسم «جان شودِ» داماد در آب خنک این رودخانه انجام می‌گیرد (گفتار فیلم). داماد پس از شست‌وشوی تن و غسل در رودخانۀ کهیر، لباسهای نو را که هدیۀ خانوادۀ عروس است، به تن می‌کند. مشاطه در میان شادی و سرور همراهان هر دو خانواده داماد را آرایش می‌کند؛ سپس وی با شادمانی تا خانۀ عروس بدرقه می‌شود. بنابر سنتی کهن، عروس و داماد 3 شبانه‌روز در حجله می‌مانند و این در حالی است که مهمانان با نوای ساز و دهل سرگرم دست‌افشانی و پای‌کوبی‌اند (گفتار فیلم). 
به‌جز طیاب که کارگردانی فیلم را برعهده داشته است، سایر عوامل فیلم عبارت‌اند از: ارسطو مداحی گیوی، فیلم‌بردار؛ احمد پژمان، سازندۀ موسیقی متن فیلم (ملهم از موسیقی جنوب ایران)؛ سعید رضویان، تدوین‌گر؛ و حسین محجوب، گویندۀ متن فیلم. این فیلم را مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، حوزۀ هنری و مؤسسۀ رسانه‌های تصویری در 93 دقیقه تهیه کرده است. گفتنی است که در پی تولید این فیلم، کلیۀ دست‌نوشته‌ها و یادداشتهای طیاب، در قالب کتاب سفر به ایران منتشر شد. 

مآخذ

طیاب، منوچهر، سفر به ایران، تهران، 1390 ش؛ مهرابی، مسعود، فرهنگ فیلمهـای مستنـد سینمـای ایـران، تهـران، 1375 ش. 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.